فایتر

فایتر

فقط یه فایتر میتونه دنیای یه فایتر دیگه رو درک کنه
فایتر

فایتر

فقط یه فایتر میتونه دنیای یه فایتر دیگه رو درک کنه

زشت و زیبای دنیا مربیگری

چگونه یک مربی خوب را از مربی بد تمیز دهیم؟!

زیبایی را که چون زیبایی تصدیق کنند، آنگاه زشتی هست.

خوبی را که چون خوبی تصدیق کنند، آنگاه بدی هست.


تائو ت جینگ دفتر دوم


Image result for bad sensei

بارها به این امر پرداخته شده است که استاد خوب کیست و دارای چه خصوصیاتی است، اما نباید از نظر دور داشته باشید که با رواج سکه اصل سکه بدلی نیز ساخته خواهد شد و با وجود مربیان خوب، اساتید بد نیز یافت می شوند. استاد بد در ظاهر فرقی با استاد خوب ندارد. همان یونیفرم، همان کمربند و همان درجات را دارد، اما تأثیری متفاوت بر روی هنرجویانش می گذارد. از استاد بد نباید انتظار داشت که شاگردانی خوب و کامل یا مربیانی نمونه تربیت کند، چون همان گونه که گفته اند میوه از درخت چندان دور نمی افتد. بیایید نگاهی گذرا به یک استاد بد بیندازیم. اگر استادی این چنین دارید شاید بهتر باشد که باشگاه یا حتی سبک خود را عوض کنید. اما استاد بد واقعا کیست؟ او کسی است که:

1-  رفت و آمد او به باشگاه نامنظم است.

 استاد بد همواره از کلاسش غیبت می کند و اداره کلاس را به ارشدهای خود واگذار می کند و اگر هم در کلاس حاضر شود، اغلب در هنگام پایان نرمشها وارد شده و قبل از تمام شدن وقت کلاس، آنجا را ترک می کند. نظم و وقت شناسی برای او کلماتی فراموش شده اند و احترام به وقت هنرجو، برایش به معنای اتلاف وقت.

البته برای استاد خوب نیز پیش می آید که در کلاس حاضر نباشد، اما این مسئله اتفاقی نادر است و او از قبل هنرجویان را از غیبت  خود آگاه کرده است، برنامه کلاس را برای ارشدها تعیین کرده و نکات ایمنی چون اجتناب از مبارزه در غیبت استاد را یادآوری نموده است. غیبت یا تأخیر برای استاد بد نه اتفاق، بلکه قانونی همیشگی است.

2- وقت کلاس را به مراجعانش اختصاص می دهد.

همیشه یکی از دوستان یا آشنایان وجود دارد که در میان کلاس وارد شده و تقاضای ملاقات با استاد بد را دارند و او نیز همیشه کلاس را رها کرده و  با خوشرویی او را تحویل گرفته و وقت کلاس را با گپ زدن و یا خوش و بش با میهمان عزیزش سپری می کند. استاد بد به این نکته توجه نمی کند که بابت زمان تمرین از هنرجو پول گرفته است و باید وقت خود را در کلاس تماما در اختیار هنرجویانش قرار دهد. همانند مورد قبلی این میهمانان نیز اتفاقی نبوده و همیشگی می باشند.

3- نرمش کلاس را هیچ وقت خود برعهده نمی گیرد.

در اغلب هنرهای رزمی ، شروع کلاس با یک سری نرمشها و حرکات بدنی جهت گرم کردن و آماده ساختن بدن هنرجویان آغاز می شود ولی استاد بد هیچگاه هدایت نرمش کلاس را برعهده نمی گیرد. چرا که یا اصلا از علم نرمش اطلاعی  ندارد و یا اینکه مرتبه و شأن خود را بالاتر از این می داند که وقت خود را با نرمش دادن به چند تا بچه تلف کند. استاد بد فکر می کند که مقام وی در حدی است که باید فقط به افراد بالای دان 5 نرمش دهد. استاد بد هنوز هم حرکات مشکوک یا خطرناک مانند کلاغ پر یا پامرغی را بهترین حرکات برای ساخته شدن بدن هنرجویان می داند. مانند بقیه موارد، اطلاعات او در این زمینه هم قدیمی و از مد افتاده است.

4- با یک دست چند هندوانه بر می دارد.

استاد بد گاهی علاوه بر مربیگری مسئولیتهای دیگری را نیز قبول می کند. مانند ریاست کمیته داوران، مربیان و یا ریاست هیئت شهرستان یا استان و ... البته اگر کسی بتواند در راه ورزش قدم بردارد یا به اندازه توانش باری را سبک کند، به خودی خود بد نیست، اما استاد بد به جای اینکه در دفتر کارش یا دفتر هیئت شهرستان یا استان به این امور بپردازد در زمان باشگاه به این قبیل امور رسیدگی می کند و مراجعانش را در زمان تمرین کلاس می پذیرد(رجوع کنید به بند 3). معلوم نیست که وی چگونه با این همه مشغله فکری و کاری می تواند فکر خود را در هنگام آموزش متمرکز کند البته اگر آموزشی در کار باشد!

5- به سابقه افراد توجه نمی کند.

برای استاد بد مهم نیست که شما چه درجه ای دارید و از نظر فنی در چه سطحی هستید. وی فقط دوست دارد که مبارزه هنرجویانش را تماشاگر باشد یا بهتر بگویم آنها را به جان هم بیاندازد. هرچه خون ریزی و آسیب دیدگی بیشتر، بهتر. از این رو  در کلاس استاد بد می بینیم که یک هنرجوی کمربند زرد در حال مبارزه با هنرجوی دان 1 یا دان 2 است. البته هنرجوی ارشد در حال آموزش مبارزه نمی باشد بلکه با سوء استفاده از سابقه کم حریف به برطرف کردن نقاط ضعف فنون خود می پردازد. گاه خود نیز وارد گود شده و به قصد ارعاب هنرجویان ،نه آموزش تکنیکی، به مبارزه یا زد و خورد جدی با مبتدی ها می پردازد. استاد بد متوجه نیست که در اثر این روش ممکن است به بدن یا روحیه هنرجویان یا هر دو صدمه بخورد و هنرجو عطای ورزشهای رزمی را به لقایشان ببخشد. استاد بد از فهم این نکته عاجز است که وقتی یک مبتدی نمی تواند از گارد ارشدتر از خود عبور کند و یا ضربات او را به خوبی دفاع کند چطور روحیه جنگندگی خود را از دست می دهد. شاید هم با استاد بد در دوران مبتدی بودن چنین رفتاری شده و حال دارد عقده های آن دوران را بر سرشاگردانش خالی می کند!!!


6-به تفاوت در وزن افراد توجه نمی کند.

علاوه بر بی توجهی به درجه و سابقه، استاد بد هنرجویانش را بدون توجه به وزنشان به مبارزه وادار می کند. در کلاس او دیدن مبارزه یک فرد 60 کیلوگرمی با فردی 90 کیلوگرمی غیرعادی نیست. استاد بد می خواهد بدین طریق روحیه جنگندگی هنرجویانش را بالاببرد، در صورتی که با این شیوه تمرین فقط آمار آسیب دیدگان کلاس را بالامی برد. او هنوز نفهمیده است که انجام دادن بعضی کارها شجاعت نیست بلکه حماقت است.

7-تکیه صرف بر کاتا یا مبارزه می کند. ( در هنرهای رزمی که هم کاتا دارند و هم مبارزه)

استاد بد به این نکته توجه نمی کند که باید هنرجویانش به موقع هم در مسابقات کاتا شرکت کنند وهم در مبارزه. همچنین باید بتوانند در آینده هم داوری کاتا را انجام دهند و هم داوری مبارزه. استاد بد، چون خودش فقط در کاتا تبحر دارد و یا در کمیته، هنرجویانش را مانند خود یک بعدی بارمی آورد. از این رو، هنرجویان او مانند پرنده ای هستند که می خواهند تنها با یک بال پرواز کنند. استاد بد فنون را نیز به همین شیوه آموزش می دهد. اگر خود بر ضربات پا مسلط باشد در کلاس فقط بر ضربات پا تأکید می کند و اگر دست کار خوبی باشد فقط بر ضربات دست و اگر بدلکار باشد فقط بر فنون بدلکاری. به هرحال، او هنرجویانش را یک بعدی پرورش می دهد.

8-خود را بالاترین مرجع فنی می داند.

استاد بد همه چیز را می داند، او خود را کارشناس تاریخ، فلسفه، پزشکی و تمام فنون رزمی جهان می داند. استاد بد از تکنیکهایی آگاه است که می تواند پلنگ را از پا درآورد، اما چون اجرای آنها خطرناک است آنها را درکلاس اجرا نکرده و حتی به نمایش نمی گذارد. فنون او همواره سری و مخفی اند و یا همیشه به علت تمام شدن وقت به جلسه بعدی موکول می شوند. استاد بد هیچ سوالی را بدون پاسخ نمی گذارد و البته بسیار ناراحت می شود اگر هنرجویش نظر مخالف دیگر اساتید را در آن مورد به او یادآوری کند. استاد بد هنرجویش را به اندیشیدن وادار نمی کند و دوست دارد که هنرجو همیشه به او وابسته باشد. استاد بدهمواره از پیشرفت هنرجویانش در هراس است . او خود می داند که در واقع هیچ چیز نیست و نیک می داند هنرجوی با استعداد به راحتی می تواند جای یک هیچ چیز را بگیرد.

استاد بد نه با تکنیکهای غنی خود، بلکه با پرو بال دادن به رویاها و افسانه های خود ساخته اش و شرح مبارزات نکرده اش، هنرجویان را جذب می کند. وقت عمده ای از کلاس او به داستانسرایی می گذرد.

استاد بد اگر بفهمد که شاگردش، نزد استاد دیگری رفته یا در سبک دیگری نیز آموزش ببیند ناراحت می شود، چرا که خود را مالک واقعی او می داند و انتظار دارد که هنرجو بدون اجازه او آب هم نخورد. استاد بد هنرجو را از رفتن به باشگاه های دیگر و مشاهده روشهای رزمی دیگر بازمی دارد و ادعا می کند که این مسئله سطح کار هنرجویانش را پایین می آورد یا استیل آنها را خراب می کند.

9-صاحب برترین فنون رزمی درجهان است.

استاد بد در دوران جوانی با استفاده از شگردهایش یک یا چند مسابقه را برده است. حال پس از گذشت سالها، او هنوز این فنون را بهترین فنون می داند و همیشه اجرای این شگردها را به هنرجویانش توصیه می کند. او توجه ندارد که شاید این فنون با وضعیت بدنی هنرجو تطابق نداشته باشد و یا شاید در طول زمان بدلهای مناسبی برای مقابله با این شگردها ابداع شده باشد. به هرحال او تکنیکهایش را بهترین می داند. به طور خلاصه، استاد بد هیچ وقت از نظر فنی به روز نیست و اغلب در گذشته سیر می کند و هنرجویانش را نیز با خود به گرداب گذشته های دوست داشتنی می کشاند.

10-با وسایل حفاظتی بیگانه است.

استاد بد نه خود از وسایل حفاظتی استاده می کند و نه جازه این کار را به شاگردانش می دهد. در زمانی که او مبتدی بوده است، استفاده از این وسایل رواج نداشته است. به همین دلیل، اکنون نیز نباید از وسایل ایمنی بهره گرفت. استاد بد می گوید هنرجو باید بدون این وسایل مبارزه کند تا مرد باربیاید. از دید وی، چشم کبود شده، دندان لق شده، دنده شکسته و ساق پای ورم کرده نشان مردانگی است و مبارزه منطقی و اصولی با استفاده از کلاه، محافظ لثه، هوگو و ساق بند نشان بزدلی و ترسویی.

11- پزشکی حاذق است.

اگر در کلاس حادثه ای روی دهد، استاد بد، نه تنها کمک های اولیه را انجام می دهد ،البته اگر شکل صحیح آن را بلد باشد، بلکه به عنوان یک پزشک متخصص شروع به اقدامات درمانی نیز می کند. استاد بد هر نوع قرص و آمپول و کپسول و شربت را به هنرجویانش تجویز می کند و اگر امکانات باشگاه اجازه دهد، گچ گرفتن و عمل جراحیهای سرپایی را نیز انجام می دهد. استاد بد چشمانی با اشعه ایکس دارد و بدون نیاز به عکس برداری و MRI هرگونه آسیبی را تشخیص داده و نسخه می پیچد. استاد بد در امور تغذیه نیز دستی دارد و برای هنرجویانش مشاوره تغذیه ای می دهد، بدون توجه به اثرات جانبی و گاه مخرب داروها و مواد شیمیایی یا نیروزا، این مواد را برای افزایش کارایی به هنرجو پیشنهاد می کند. گاه نیز خود در باشگاه به فروش و بازاریابی این مواد می پردازد. استاد بد از قدرت جادویی این مواد در کلاس تعریف کرده و در هنرجویان نیاز کاذب برای خریدن و مصرف این مواد ایجاد می کند. معده این هنرجویان چون داروخانه و بدنشان آزمایشگاه پزشکی حضرت استاد است.

12- هنرجوی مبتدی را به مسابقات مهم و سخت اعزام می کند.

استاد بد هنرجوی مبتدی را به بهانه کسب تجربه، به مسابقاتی با سطح بالا می فرستد. او نمی داند که مسابقه مکان آموزش نیست بلکه امکانی است برای محک زدن مهارتهای مبارزین. استاد بد با توجه به احتمال شکست خوردن مبتدی ها در این سطح مبارزات به روحیه هنرجو ضربه سختی می زند، حتی اگر در مبارزه آسیب جسمی نبیند.

13- در مسابقات، از هنرجو حمایت روحی لازم را نمی کند.

شرکت در مسابقات همواره با استرس و فشار روانی است اما استاد بد به جای توجه به روحیه افراد تیم، وقتش را به خوش و بش با دوستان و همدوره های سابقش می گذراند. کوچینگ هنرجو را نیز چون دیگر امور به ارشدهای کلاس واگذار می کند. بدین ترتیب هنرجو را هم از حمایت روحی محروم می کند و هم حمایت فنی.

14- با اخلاق بیگانه است.

استاد بد، به روحیه و اخلاق هنرجو کاری ندارد. استفاده از کلمات زشت و شوخی های بد در سرکلاس یا رختکن او را نمی رنجاند. خودش نیز با طعنه و اهانت ونیش و کنایه به هنرجو کلاس را اداره می کند. اگر تیمی را به مسابقه ببرد،وقتی که خود از اعضای هیئت داوری است که واویلا. به داوران دیگر پرخاش می کند. در داوری ها اعمال نظر می کند. اگر هنرجویش ببازد یا خطایی مرتکب شود به هیئت ژوری فشار می آورد و سعی می کند تا حق را ناحق کند تا هنرجویش در جدول بالا بیاید و پیش خود نیز فکر می کند که به نفع او کار می کند. تا می تواند در جدول دست می برد و آن را به نفع تیم خود تغییر می دهد. استاد بد اگر سرداور مسابقه یکی از هنرجویانش باشد، هنرجو مطمئن است که حتما پیروز از میدان خارج می شود، حتی اگر ناک اوت شده باشد!

استاد بد اگر خود در هیئت داوری نباشد یا خود در کنار میز سرداور در حال اعتراض است یا هنرجویانش. اگر هنرجویانش حریم داوران را شکسته و ناسزاگویی کنند، از عمل زشت آنها جلوگیری نمی کند. از نظر او اخلاق نیز چون وسایل ایمنی زائد و بدرد نخور است و مؤدب بودن یعنی حماقت و اتلاف وقت.

15- پول هنرجو را بیشتر از خود او دوست دارد.

استاد بد همیشه در حال سرکیسه کردن هنرجو است. گاهی هنرجو را مجبورمی کند برای خرید سلاح هایی مانند نانچاکو و سای پول بیاورد و معمولا پولی بیشتر از قیمت واقعی آنها طلب می کند. حال، هنرجو نانچاکو در دست دارد و به همراه دوستان خود منتظر شروع شدن کلاس سلاح هستند، اما این کلاس هیچ وقت شروع نمی شود چرا که استاد بد در واقع آموزش سلاح را برای کلاسهای خصوصی نگه داشته است. پس از چند جلسه اصرار، هنرجویان بی خیال آموزش نانچاکو می شوند. خوب، پس موقع خوبی برای آموزش سلاح بعدی چوب، سای ، شمشیر و... است و دوباره همان آش و همان کاسه.

استاد بد راه های دیگری نیز برای خالی کردن جیب هنرجو می داند. به فرض، اگر فاصله کمربند زرد تا سبز 3 ماه باشد او این مدت را تا6ماه طول می دهد و 3ماه بیشتر شهریه می گیرد. در قبال اعتراض هنرجو، عدم آمادگی  او را بهانه می کند و او را در سطح رسیدن به آزمون کمربند نمی داند و همین برنامه را برای کمربندهای بالاتر نیز پیاده می کند. استاد بد برای برگزاری آزمون کمربند پولی بیشتر از مبلغ مصوب فدراسیون مربوطه می گیرد و هنرجوی او اصلا نمی داند که مبلغ استاندارد پرداختی برای هر کمربند چقدر است. استاد بد حکم هنرجو را به او تحویل نمی دهد و آن را به عنوان گروگان نزد خود نگه می دارد، تا هنرجو نتواند به راحتی به باشگاه دیگری برود و اگر هنرجو بخواهد باشگاهش را عوض کند یا به شهر دیگری برود، باید از اول مبالغی را جهت گرفتن حکم کمربند خود، نزد استاد جدیدش هزینه کند. استاد بد توجه نمی کند که آنانکه وضع مالی خوبی دارند یا به دنبال ورزشهای کلاس بالا مانند اسواش و گلف می روند یا اگر به رزمی علاقه داشته باشند ترجیح میدهند تا به صورت خصوصی آموزش ببینند. و باز متأسفانه توجه نمی کند که اغلب کسانی که به کلاسهای رزمی می آیند از قشر متوسط یا پایین جامعه هستند و هر روز خرجی تازه برای آنان می تراشد، آرم روی سینه و پشت لباس، دستکش و سلاح هیچکدام از نظر استاد بد ابزار پیشرفت هنرجو نیستند بلکه وسایل تحصیل پول می باشند. استاد بد در تبلیغات خود ادعاهای واهی و خالی از حقیقت را مطرح می کند تا هنرجوی بیشتری جذب کند و به همین صورت هنرجویانش را به گمراهی می کشاند.

شاید فکر کنید که به هرحال اساتید باید برای زحماتی که می کشند از هنرجو پول دریافت کنند اما با توجه به درستی ادعای بالا، باید دانست که استاد خوب بابت زحماتی که برای هنرجو کشیده پول می گیرد و استاد بد برای زحماتی که نکشیده است.

در انتها، تنها آرزوی من این است که هنرجویان با دقت بیشتری به انتخاب استاد خود بپردازند، چون ورزش نکردن بسیار بهتر از بد ورزش کردن است و در ضمن، نسل این گونه مربیان چون دانیاسورها منقرض شود.

در ماهنامه هنرهای رزمی شماره 56 مهرماه 1383منتشر شد

رضاکیانی موحد

پی نوشت: عکسها تزئینی می باشند

فلسفه تائو در هنرهای رزمی


لائوتزو

برای روشن شدن ذهن خوانندگان در مورد ارتباط هنرهای رزمی با بنیانهای فلسفی تائوئیسم، ناگزیر از سفری کوتاه در تاریخ چین هستیم.

چینی ها اساطیر خود را جزئی  از تاریخ می دانند و بدانها معتقدند. لائوتزو (لائودان و لائو زی نیز نامیده می شود) به معنی استاد پیر، معاصر کنفوسیوس و بزرگتر از حکیم باستانی چین بوده است. لائوتزو در اواخر دوره تاریخی بهار و پاییز (772ق.م تا 481 ق.م) می زیسته است. بنابر افسانه ها، وی بایگان دربار امیرنشین لو بوده است. در این دوره جنگ و اغتشاش سراسر قلمرو امپراطوری بزرگ جو (1122 ق.م تا 256 ق.م) را در برگرفته بود تا حدی که دوره تاریخی بعد از دوره بهار و پاییز را دوره دولتهای جنگجو (480 ق.م تا 221 ق.م) نامیده اند. در افسانه ها آمده است که وقتی لائوتزو در پایان عمر، شهر را برای رفتن به جایی که مناسب مرگش باشد ترک می کرد، به دروازه غربی ایالت رفت. نگهبان دروازه که از مریدان وی بود ومی دانست که این سفر، سفر پایانی استاد است به وی اجازه خروج از دروازه را نداد و خروج وی را مشروط به گرفتن یک یادگاری از استاد پیرش کرد. استاد پیر برای مریدش کتاب کوتاهی نگاشت که عقاید فلسفی خود و آیین صحیح زندگانی را به طور خلاصه و موجز در آن شرح می داد. بعد از نوشتن این کتاب ،که می توان آن را در زمره کتاب مقدس چینیان قرارداد، لائوتزو به غرب رفت و دیگر از وی نشانی به دست نیامد.

این کتاب که "تائو ته جینگ" یا کتاب "تائو" و "ته" نامیده می شود، از 81 بخش کوتاه شعرگونه تشکیل یافته است. برخی از تاریخدانان معتقدند که این کتاب در حقیقت در زمان امپراطوری هان (206 ق.م تا 22م) ،که آیین تائو دین رسمی کشور شده بود، به دست چند تن از فیلسوفان تائوئیست نوشته شده است. برخی نیز آن را جمع آوری شده توسط شاگردان وی در زمان دولتهای جنگجو می دانند. به هرحال، چه این کتاب توسط شخص وی نگاشته شده باشد یا شاگردان و رهروانش، اصول فلسفی این کتاب در بردارنده اصول فلسفی تائوئیسم است.

کلمه تائو به زبان چینی به معنای راه است. این کلمه پس از ورود به ژاپن تبدیل به واژه "دو" شد که به صورت پسوند در انتهای نام هنرهای رزمی ژاپنی مانند جودو، آیکیدو، کندو و کاراته دو قرار می گیرد. تائو چیزی نیست که قابل بررسی، اندازه گیری و دارای شکل و رنگ و بو مزه باشد ولی در همه جا حاضر است و تمام طبیعت خود را با وی هماهنگ می نمایند. لائو تزو تمام بدبختی بشر و اغتشاش در حکومت را زائیده روگردانی مردم و زمامداران از تائو و پرداختن آنان به تمدن تصنعی و غیر طبیعی می دانست. به اعتقاد وی تنها راه سعادت مردم بازگشت به تائو و هماهنگی با طبیعت است. هماهنگی با طبیعت در سایه تفکر درباره آن و کشف اسرار و قوانینش به وجود می آید. در بینش استاد پیر، آنکه به هماهنگی کامل با تائو برسد، جاودان خواهدگشت.

اصل وحدت اضداد

"بازگشت است حرکت تائو." این جمله بیان یکی از قوانین طبیعت از دیدگاه تائوئیستها است. لائو تزو معتقد است که هر نمودی ضد خود را در دل دارد و هر کمیتی پس از رسیدن به حداکثر خود، در جهت معکوس بازمی گردد. این دو قطب متضاد "یین" و یانگ"(روشنایی) نام دارند. روز به اوج خود می رسد شب را در دل می پرورد و شب که به اوج خود می رسد روز را. تابستان سردی زمستان را در خود دارد و زمستان گرمی تابستان را.

نشانواره "تای چیت یو

"بلا برکت را زیاد می کند و برکت زمینه بلا است."

این مطلب را نشانواره "تای چیت یو" ،که در نشانهای هنرهای رزمی مختلف به کار می رود، به خوبی نشان می دهد.

بنابر این ، هیچ گاه انسان در رسیدن به چیزی نباید زیاده روی کند، چون اگر چیزی را محکم تر بگیرد، زودتر آن را از دست می دهد. "چسبیدن به چیزها و به آنها غره بودن همانقدر بد است که نداشتن آنها." لائوتزو بهترین رفتار انسان را اعتدال در همه کارها می داند.

اصل غلبه نرمی بر سختی

از دیگر مسائلی که استاد پیر مطرح کرده نرمش پذیری در برابر سختی هاست. لائوتزو از مقایسه آبی که با نرمی در دل سنگهای کوهستان رخنه می کند اعتقاد دارد که در برابر سختی ها، انسان نباید به سختی واکنش نشان دهد، چرا که این راه جز شکست حاصلی ندارد. در زندگی با نرمی می توان مشکلات را دور زد و بر آنها فائق شد. "هیچ چیز در جهان خم پذیرتر و نرم تر از آب نیست ولی سخت ترین چیزها نیز نمی توانند بر آن چیره شوند. " همین اصل است که اساتید رزمی در هنرهای رزمی نرم آن را برای غلبه بر حریف به کار می برند.

در هنرهای رزمی سخت (مانند نان چوان کونگ فو) شما باید برای مقابله با نیروی 100 کیلوگرمی حریف به همان مقدار نیرو صرف کنید. ولی اساتید هنرهای نرم ،که گاه هنرهای درونی نیز نامیده می شوند، معتقدند که در برابر نیرویی با 100 کیلوگرم، فقط باید 10 کیلوگرم نیرو به کار گرفت. این مقدار نیروی اندک باید صرف تغییر جهت دادن به نیروی حریف برای غلبه بر وی و یا برهم زدن تعادل مهاجم شود.

"در کار سپاهی گری گفته اند:

نخست به دیگران نمی تازم به گستاخی

بلکه چون به من حمله آرند دست به کار می شوم.

حتی یک بند انگشت هم پیش نمی روم اما یک به دست پا پس می کشم."

 تائو ته جینگ دفتر 69

پس نرمش پذیری مدافع، می تواند وی را در برابر حریف قوی تر ، به پیروزی رساند.

"آدمی تا زنده است

تنش نرم است و سست.

از پس مرگ

سخت باشد و سفت.

علفها ودرختان تا می رویند

نازک اند و شکننده

از پس مرگ

خشک باشند و پوسیده.

پس سخت به مرگ نزدیک است و نرم به زندگانی.

سپاه چون انعطاف ناپذیر باشد جنگ را ببازد.

تخته که خشک شود ، می شکند.

محکم و سفت در زیر می ماند و نرم و ملایم در بالا."

تائو ته جینگ دفتر 76

اگر یک استاد هنرهای نرم را به سمت عقب هل بدهید، وی به جای هل دادن شما و مخالفت با نیرویی که به بر بدنش وارد شده است، در جهت نیروی شما به نرمی به پشت می خوابد.

این لحظه به یقین لحظه پیروزی شما نیست، چرا که وی پایش را بر شکم شما قرارداده و با نگهداشتن دستانتان، شما را به پشت خود پرتاب خواهد کرد.

تکنیک پرتابی توموئه ناگه که با کمک گرفتن از نیروی حریف (سمت راست) انجام می شود.

چی؛ کی

ازدیگر مسائل مهم فلسفه تائوئیسم و دیگر روشهای فکری چینی، مفهوم "انرژی کیهانی" یا "چی" است. چی به معنای گاز، هوا، نیروی درونی و یا اراده به کار رفته است. واژه چی در زبان ژاپنی "کی" تلفظ می شود که در ترکیب واژه های "کیایی" (فریادهایی که به هنگام مبارزه کشیده می شود) یا آیکیدو شنیده می شود.

چی خوشنویسی شده با حروف چینی

در حالت طبیعی بین نیروهای یین و یانگ تعادلی وجود دارد که این تعادل در حقیقت توسط جریان چی بین دو نیروی یین و یانگ برقرار می ماند. این اصل، پایه طب سوزنی چینی است. پزشکان سنتی اعتقاد دارند که بین اعضای یین و یانگ در درون بدن انسان، کانالها و مجاری انرژی وجود دارد که چی یا انرژی کیهانی از طریق این مجاری بین اعضای مختلف حرکت می کند. اگر یک یا چند مجرا گرفته شود جریان طبیعی انرژی متوقف می شود و در نتیجه یک یا چند عضو بدن انسان دارای درد و ناراحتی خواهند شد. سوزنهایی که به بدن بیمار فرو می رود برای گشودن این کانالهای مسدود شده بکار می رود.

مفهوم چی در هنرهای رزمی مخصوصا هنرهای رزمی نرم جایگاه ویژه ای دارد. چی نیروی حیاتی فرد است که وی را زنده نگه می دارد. پس، از دست دادن آن به معنی مرگ است. فرد باید چی را به وسیله تنفس صحیح در بدن خود ذخیره و متمرکز نماید و در مواقع لزوم با تمرکز دادن آن در پا یا دست ضربات مهلک و کشنده را به حریف وارد سازد. اساتیدی که از نیروی چی استفاده می کنند به هیچ وجه ضربات خود را خشم اجرا نمی کنند.

در سبکهای سخت رزمی ، تنفس غالبا از ناحیه بالای قفسه سینه انجام می شود. از دید استاد هنرهای رزمی این شیوه تنفس باعث می شود که انرژی چی در ناحیه بالای بدن ذخیره شود و تعادل شخص ناپایدار گردد. در ضمن، انرژی به دست آمده این روش تنفسی، به زودی به پایان می رسد و فرد با یک مبازه کوتاه از انرژی تهی خواهد شد.

در هنرهای رزمی نرم، تنفس صحیح باید از ناحیه ای در حدود 7 سانتیمتر زیر ناف ،جایی که آن را تان تین می نامند، انجام شود. این شیوه تنفس ، چی را در پایین تنه متمرکز کرده و تعادل و استحکام مبارز را در هنگام اجرای حرکات و جابجایی افزایش می دهد. انرژی که از این راه به دست می آید تا مدتها می تواند توسط مبارز استفاده گردد. در هنگام اجرای این تنفس باید عضلات آزاد و رها بوده و از انقباض بی مورد آنها پرهیز شود.

مشخص ترین سبکی که از نیروی چی دراجرای ضربات بهره می گیرد سبک "تای چی چوان" است. سبکهای دیگری که بر اساس اصول تائوئیسم شکل گرفته اند عبارتند از : "هسینگ آی چوان"، "پاکوآ چوان"، "توئی شو" از سبکهای چینی؛ سبکهای "گوجوریو کاراته"، "آشی هارا کاراته" و "انشین کاراته" از روشهای اوکیناوایی و سبکهای مختلف "جوجوتسو"،"جودو" و "آیکیدو" از سبکهای ژاپنی.


البته ممکن است که در این سبکها از تکنیکهای روشهای سخت نیز استفاده شود، همانطور که به مرور زمان بعضی تکنیکهای هنرهای رزمی نرم در روشهای سخت مورد استفاده قرار گرفته اند. با این وجود ، سبکهای نام برده بر اساس اصل غلبه نرمی بر سختی شکل گرفته اند و همه ریشه فلسفی مشترکی دارند. هرچند که در ظاهر دارای تکنیکها و فنونی کاملا متفاوت می باشند. بررسی محتوای فنی و تاریخچه این سبکها خود مجال دیگری رامی طلبد.

آیین تائوئیسم پس از سلسله هان به روشهای کیمیاگری سری ،برای رسیدن به جاودانگی، روی آورد و اندک اندک از هدف اصلی خود که همانا زندگی بر اساس طبیعت بود فاصله گرفت ولی تأثیر خود را بر روی چین و خصوصا هنرهای رزمی تا به امروز حفظ کرده است.

رضاکیانی موحد

این مقاله در ماهنامه هنرهای رزمی شماره 50 فروردین 83منتشرشد.


شوهاری

کوچکتر که بودیم، بزرگترهای عاقل داستان یک استاد کشتی را برایمان تعریف می کردند که 99 فن را به شاگردش آموخت و یک فن را برای خود نگه داشت و در انتها نیز توسط همان یک فن شاگردش را ضربه کرد. این داستان مخرب که نمودار تفکرات مخرب بعضی از ما ایرانی ها است دارای چند پند ضداخلاقی برای استادها و شاگردان آنها می باشد.

پندهایی برای استاد: به شاگردانت اعتماد نکن. آنها را در بی خبری نگه دار. اجازه استقلال به آنها نده. به هر قیمت که ممکن است آنها را تضعیف کن(حتی اگر پس از گذشت چند نسل چیزی از هنر تو باقی نماند). مهم؛ حفظ اسطوره شکست ناپذیری تو است.

پندهایی برای شاگردان: به استادتان اعتماد نکنید. در راستی و درستکاری آنها شک کنید. در صحت فنونی که به شما آموخته اند شک کنید. استادان موجوداتی شکست ناپذیر هستند. پس هر قدر هم که کوشش کنید به آنها نمی رسید. جیب خود را محکم بچسبید.

در یک جمله، استاد و شاگرد نباید به هم اعتماد کنند. ذکر خاطره ای در اینجا بی مناسبت نیست. استادم داستان یکی از اساتید رزمی را نقل می کرد که هرگاه حس می کرد شاگردان ارشدش از نظر تکنیکی دارند به وی می رسند، با گرفتن بهانه ای ،مثل منظم نبودن لباس، کلاس هنرجویان ارشدش را منحل می کرد. در شهرستان مورد نظر، آن سبک را فقط همین استاد تدریس می کرده است و شاگردان چاره ای جز تغییر سبک یا رهاکردن ورزش مورد علاقه شان را نداشته اند. بدین سان استاد هم ضعف تکنیکی خود را پنهان می کرده است و هم از شر رقبای آینده اش (به زعم خود) راحت می شده است و هم همواره در بالاترین قله جایگاه خود را حفظ مینموده است.

حال بهتر است که نیم نگاهی به رابطه استاد و هنرجو از دید ژاپنی ها داشته باشیم. شاید بفهمیم چرا با آنکه بیشترین تلاش در زمینه هنرهای رزمی در کشور ما انجام می گیرد، اغلب نتایج و مدالها از آن چشم بادامی ها است؟

با آرزوی موفقیت برای استادان و هنرجویان حقیقی

رضاکیانی موحد

"شوهاری" کلمه ای است ژاپنی برای توضیح دادن سیر پیشرفت کلی در آموزش هنرهای رزمی و به خوبی رابطه طولانی بین هنرجو و مربی ،که از آن لذت می برند، را بیان می کند.

"شو" می تواند دو معنی حفاظت کردن و اطاعت کردن را داشته باشد. هر دو معنی به گونه ای مناسب رابطه بین هنرجوی مبتدی و مربی را ،که باید مثل رابطه والدین و فرزندان باشد، توضیح می دهد.

هنرجو باید هرچه را که مربی ارائه می دهد، فرا بگیرد. باید مشتاق یادگیری باشد و موافق با تمام اصلاح ها وانتقادهای سازنده. مربی باید هنرجو را به همان گونه که والدین از فرزندان در دوران رشد مواظبت می کنند، مراقبت کند. باید مراقب علایق هنرجو باشد و برای پیشرفت هایش او را تشویق کند.

"شو" در ابتدا بر یک روش قاطعانه تأکید می کند تا هنرجو برای آموزشهای آینده دارای پایه ای قوی گردد و تمامی هنرجویان ، با توجه به تفاوتهای موجود در ساختمان بدنی، سن و توانایی هایشان، به روشی یکسان تکنیک ها را انجام دهند.

"ها" کلمه ای دیگر است به همراه دو معنی مناسب ؛رها کردن یا خنثی کردن. بعضی وقتها پس از رسیدن هنرجو به سطح کمربند سیاه، وی به دو راه متمایل می شود. در یکی، هنرجو از اصول اساسی جداشده ،و رهاتر و بیشتر به وسیله قوه خیال، شروع به ترکیب کردن اصول بدست آمده از تمرینهای اولیه به صورتی جدید می کند. در روشی که تکنیکها را اجرا می کند، تکروی وی پدیدار خواهد شد. در مرحله عمیق تر، او از تعالیم سخت مربی نیز جداشده و شروع به سوال کردن و کشف کردن ،بیشتر، از میان تجربیات شخصی خود می کند. این می تواند در زمانی اتفاق بیافتد که تلاشهای استاد را خنثی کند. با پیشرفت سفر اکتشافی هنرجو، وی به طرح سوالاتی بی پایان می پردازد که همگی با لفظ "چرا" آغاز می شوند. در این مرحله رابطه بین مربی و هنرجو مانند رابطه بین والدین با فرزندان بالغ است. مربی چون یک استاد ماهر است و هنرجو ممکن است که خود برای دیگران، مربی باشد.

"ری" مرحله ای است که هنرجو حالا دارای کمربند مشکی با رتبه ای بالا است، ازمربی خود جدا شده و مجذوب تمام چیزهایی است که از آنها می توانسته بیاموزد. این بدین معنی نیست که مربی و هنرجو نمی توانند بیش از این رابطه داشته باشند. در حقیقت، تضاد کاملا طبیعی است، اما حالا آنها باید پیمان قوی تری نسبت به گذشته داشته باشند، محکم تر از پدربزرگ با فرزندش که حالا خود بچه دارد. بنابراین، اکنون هنرجو کاملا مستقل است، وی گنج خود را ذخیره کرده است و شکیبایی مشورت با استادش را دارد. توانگری در رابطه شان وجود دارد که از بین تجارب مشترکشان برمی خیزد. اما هنرجو اکنون در حال آموختن و پیشرفت کردن از کشفیات خودش می باشد تا تعالیم مربی و حرکات خلاقانه اش را به نمایش می گذارد.

تکنیکهای هنرجو مهر شخصیت و منش وی را بر پیشانی خود خواهند داشت. "ری" همچنین یک معنی دوگانه دارد. معنی دوم به معنی رهاکردن است. حالا هنرجو بیشتر در جستجوی استقلالش از مربی است و مربی باید وی را راها کند. "شوهاری" یک پیشرفت خطی نیست  بلکه بیشتر شبیه دوایری با مرکز یکسان می باشد. بنابر این "شو" بدون "ها" و هر دو بدون "ری" می توانند وجود داشته باشند. بدین سان اصول اساسی ثابت می مانند. فقط با پیشرفت هنرجو، تقاضای او و باریک بینی هایش حین اجرا تغییر می یابد و شخصیت او شروع به چشیدن طعم تکنیکهای اجرا شده را می کند. همین طور هنرجو و مربی همیشه با هم در رابطه نزدیک، دانش، تجربیات، فرهنگ و سنت مشترکشان، شریک هستند. سرانجام "شوهاری" باید به برتری هنرجو نسبت به استادش ،درمهارت و دانش، منجر شود. این است سرچشمه تکامل و اصلاح فنون هنرهای رزمی. اگر هنرجو هرگز از استادش سبقت نگیرد ،در بهترین حالت، هنرهای رزمی راکد خواهند ماند. اگر هنرجو هرگز به سطح توانایی های استادش نرسد، هنرهای رزمی فاسد خواهندشد. اما اگر هنرجو بتواند تمام آنچه استادش ارائه می دهد، انجام دهد و حتی به مراحلی پیشرفته تر نیز برسد، هنرهای رزمی همیشه پیشرفت می کنند و رشد خواهند کرد.

برگرفته از کتاب "شمشیر براق استادی در شمشیرزنی ایشین ریو" اثر ماسایوکی شیمابوروکو و لئونارد جی پلمن

این مقاله در ماهنامه هنرهای رزمی شماره 45 آبان82منتشر شد

بیست پایه فلسفه فکری بروس لی

اندیشه های حکیمانه اژدهای کوچک ، مانند فیلمهایش که مهارتهای او را جاودانه کردند،جاودان خواهند ماند. اجازه دهید که بروس پایه های مکتب خود را بازگوید:


  1. یک استاد خوب شاگردانش را از نفوذ خویش دور نگه می دارد.
  2. شکم چاق نمی تواند وجود شکم گرسنه را باور کند.
  3. زندگی واقعی، زندگی برای دیگران است.
  4. انسان شدن و بودن یک عمل است.
  5. حقیقت تهذیب، سادگی را طلب می کند.
  6. مرد را موفقیتهایش ،که با پشتکار به دست می آید، می سازد.
  7. سرهای خالی زبانهای دراز دارند.
  8. اگر هر کسی به همسایه اش کمک کند هیچ کس بدون کمک نمی ماند.
  9. رویاهای دیروز اغلب واقعیتهای فردا هستند.
  10. اگر می خواهید وظیفه خود را به درستی انجام دهید کمی بیشتر از وظایفتان انجام دهید.
  11. بدبینی شمشیری را که برای رسیدن به موفقیت به آن محتاجید را کند می کند.
  12. خوشبینی ایمانی است که به موفقیت راهنمایی می کند.
  13. هدف همیشه معنی رسیدن نمی دهد، بلکه اغلب به سادگی سودمند است. همانطور که بعضی چیزها هدف قرار می گیرند.
  14. یک علت بزرگ کوتاهی فقدان تمرکز است.
  15. خودنمایی ،عقده خود بزرگ بینی است.
  16. اگر می خواهید فردا اشتباه نکنید، امروز راست بگویید.
  17. دانش قدرت می دهد و شخصیت احترام
  18. خودباوری، مردان بزرگ را می سازد.
  19. اگر فکر می کنید که چیزی غیرممکن است، آن را غیرممکن ساخته اید.
  20. اگر می خواهید زندگی را بسازید وقت را هدر ندهید چرا که وقت است که زندگی را می سازد.

در ماهنامه هنرهای رزمی شماره 41 تیرماه 1382 منتشر شده است

مترجم

رضاکیانی موحد

ناگیناتادو

ناگیناتادو مطالعه چگونگی بکارگیری سلاح شمشیر گونه ای،مانند تبرزین یا شمشیر پهن می باشد. در حالیکه ناگیناتا در اصل سلاحی جنگی است، امروزه 2 کاربرد اختصاصی برای رقابتهای ورزشی توسط نوع چوبی( که کمی کمتر از نوع فلزی آن مرگبار است) و مطالعه کاتاهای سنتی به صورت ایمن دارد.

امروزه 2 نوع تمرین ناگیناتا وجود دارد: روش مدرن و روش کلاسیک.

با وجودی که اختلاف بین این دو روش در زیر توضیح داده شده است، آنها بیشتر دارای نقاط اشتراک هستند. در هر دو روش، تمرین ناگیناتا بر اساس یک سنت دوران افتخار و سلحشوری طبقه بندی شده است که شامل تکنیکهای هجومی، برشها،فروکردن از چپ و راست به روشهای گوناگون است مشروط بر یک آموزش متوازن همراه تاکید بر کاتا و حرکات زیبا.


روش مدرن

بیشتر از 80 هزار نفر امروزه به مطالعه روش ورزشی مدرن ناگیناتا -که در ژاپن آتاراشی ناگیناتا نامیده می شود- می پردازند.در حالیکه روش مدرن بسیاری از جلوه های رقابتهای ورزشی را احاطه کرده است(تورنمنتها، مسابقات قهرمانی،تیمها و آموزشگاه ها) اما روش مدرن هنوز یک هنر رزمی ژاپنی است که بر توسعه روح و اخلاق کارآموزانش تکیه می کند. مربیان روش مدرن چون آب راکد نیستند اما رهبران در جستجوی توسعه منش وشخصیت دانش آموزانشان توسط مثالهایشان و ترسیم میراث گرانبهای ناگیناتا می باشند.


تمام کارآموزان روش مدرن در دو نوع روش تمرینی متفاوت شریک هستند، یک شبه مسابقه که از وسایل حفاظتی و ناگیناتا با تیغه بامبو استفاده می کند. امتیازات توسط تمرین برای حمله به سر ، گلو،مچها،ساقهای پا و بدن محاسبه می شود.تمرین دیگر در روش مدرن عبارت است از کاتا،یک روش عالی و تمرین رقص مانند به همراه یک شریک تمرینی که تمام زیبایی های ناگیناتا را نمایش می دهد. یک ناگیناتا مخصوص از چوب سخت اغلب در کاتا بکارگرفته می شود.تمرین کاتا به بهتر شدن تکنیکها و توسعه تمرکز عمیق کمک می کند.

روش کلاسیک

روشهای کلاسیک ناگیناتا از جمله سنتهای رزمی ژاپن دوران فئودالی هستند. آنها به مدت صدهاسال به معنی واقعی کلمه بدون تغییر مانده اند.بر خلاف روش مدرن، روش سنتی دارای هیچ گونه رقابتی نیست . در عوض، روشها کلاسیک بر اساس فرمهای رقص گونه ای که از قبل تهیه شده اند(کاتا) تمرین می شوند.کاتا اغلب با سرعت و قدرت بالا و همیشه با ظرافتی بی نظیر انجام می شود.



ناگیناتای امروزی

ناگیناتا به همراه بسیاری از هنرهای رزمی ژاپن دارای تاریخ طولانی و پیوسته ای از میان زایشهای بیشمار است. حال، ما به عصری رسیده ایم که ناگیناتا به مقیاس بین المللی رشد کرده است و سازمانهای آن در بساری از نقاط جهان وجود دارند.

ترجمه رضا کیانی موحد

این مقاله در مجله هنرهای رزمی شماره42منتشر شده است