فایتر

فایتر

فقط یه فایتر میتونه دنیای یه فایتر دیگه رو درک کنه
فایتر

فایتر

فقط یه فایتر میتونه دنیای یه فایتر دیگه رو درک کنه

زشت و زیبای دنیا مربیگری

چگونه یک مربی خوب را از مربی بد تمیز دهیم؟!

زیبایی را که چون زیبایی تصدیق کنند، آنگاه زشتی هست.

خوبی را که چون خوبی تصدیق کنند، آنگاه بدی هست.


تائو ت جینگ دفتر دوم


Image result for bad sensei

بارها به این امر پرداخته شده است که استاد خوب کیست و دارای چه خصوصیاتی است، اما نباید از نظر دور داشته باشید که با رواج سکه اصل سکه بدلی نیز ساخته خواهد شد و با وجود مربیان خوب، اساتید بد نیز یافت می شوند. استاد بد در ظاهر فرقی با استاد خوب ندارد. همان یونیفرم، همان کمربند و همان درجات را دارد، اما تأثیری متفاوت بر روی هنرجویانش می گذارد. از استاد بد نباید انتظار داشت که شاگردانی خوب و کامل یا مربیانی نمونه تربیت کند، چون همان گونه که گفته اند میوه از درخت چندان دور نمی افتد. بیایید نگاهی گذرا به یک استاد بد بیندازیم. اگر استادی این چنین دارید شاید بهتر باشد که باشگاه یا حتی سبک خود را عوض کنید. اما استاد بد واقعا کیست؟ او کسی است که:

1-  رفت و آمد او به باشگاه نامنظم است.

 استاد بد همواره از کلاسش غیبت می کند و اداره کلاس را به ارشدهای خود واگذار می کند و اگر هم در کلاس حاضر شود، اغلب در هنگام پایان نرمشها وارد شده و قبل از تمام شدن وقت کلاس، آنجا را ترک می کند. نظم و وقت شناسی برای او کلماتی فراموش شده اند و احترام به وقت هنرجو، برایش به معنای اتلاف وقت.

البته برای استاد خوب نیز پیش می آید که در کلاس حاضر نباشد، اما این مسئله اتفاقی نادر است و او از قبل هنرجویان را از غیبت  خود آگاه کرده است، برنامه کلاس را برای ارشدها تعیین کرده و نکات ایمنی چون اجتناب از مبارزه در غیبت استاد را یادآوری نموده است. غیبت یا تأخیر برای استاد بد نه اتفاق، بلکه قانونی همیشگی است.

2- وقت کلاس را به مراجعانش اختصاص می دهد.

همیشه یکی از دوستان یا آشنایان وجود دارد که در میان کلاس وارد شده و تقاضای ملاقات با استاد بد را دارند و او نیز همیشه کلاس را رها کرده و  با خوشرویی او را تحویل گرفته و وقت کلاس را با گپ زدن و یا خوش و بش با میهمان عزیزش سپری می کند. استاد بد به این نکته توجه نمی کند که بابت زمان تمرین از هنرجو پول گرفته است و باید وقت خود را در کلاس تماما در اختیار هنرجویانش قرار دهد. همانند مورد قبلی این میهمانان نیز اتفاقی نبوده و همیشگی می باشند.

3- نرمش کلاس را هیچ وقت خود برعهده نمی گیرد.

در اغلب هنرهای رزمی ، شروع کلاس با یک سری نرمشها و حرکات بدنی جهت گرم کردن و آماده ساختن بدن هنرجویان آغاز می شود ولی استاد بد هیچگاه هدایت نرمش کلاس را برعهده نمی گیرد. چرا که یا اصلا از علم نرمش اطلاعی  ندارد و یا اینکه مرتبه و شأن خود را بالاتر از این می داند که وقت خود را با نرمش دادن به چند تا بچه تلف کند. استاد بد فکر می کند که مقام وی در حدی است که باید فقط به افراد بالای دان 5 نرمش دهد. استاد بد هنوز هم حرکات مشکوک یا خطرناک مانند کلاغ پر یا پامرغی را بهترین حرکات برای ساخته شدن بدن هنرجویان می داند. مانند بقیه موارد، اطلاعات او در این زمینه هم قدیمی و از مد افتاده است.

4- با یک دست چند هندوانه بر می دارد.

استاد بد گاهی علاوه بر مربیگری مسئولیتهای دیگری را نیز قبول می کند. مانند ریاست کمیته داوران، مربیان و یا ریاست هیئت شهرستان یا استان و ... البته اگر کسی بتواند در راه ورزش قدم بردارد یا به اندازه توانش باری را سبک کند، به خودی خود بد نیست، اما استاد بد به جای اینکه در دفتر کارش یا دفتر هیئت شهرستان یا استان به این امور بپردازد در زمان باشگاه به این قبیل امور رسیدگی می کند و مراجعانش را در زمان تمرین کلاس می پذیرد(رجوع کنید به بند 3). معلوم نیست که وی چگونه با این همه مشغله فکری و کاری می تواند فکر خود را در هنگام آموزش متمرکز کند البته اگر آموزشی در کار باشد!

5- به سابقه افراد توجه نمی کند.

برای استاد بد مهم نیست که شما چه درجه ای دارید و از نظر فنی در چه سطحی هستید. وی فقط دوست دارد که مبارزه هنرجویانش را تماشاگر باشد یا بهتر بگویم آنها را به جان هم بیاندازد. هرچه خون ریزی و آسیب دیدگی بیشتر، بهتر. از این رو  در کلاس استاد بد می بینیم که یک هنرجوی کمربند زرد در حال مبارزه با هنرجوی دان 1 یا دان 2 است. البته هنرجوی ارشد در حال آموزش مبارزه نمی باشد بلکه با سوء استفاده از سابقه کم حریف به برطرف کردن نقاط ضعف فنون خود می پردازد. گاه خود نیز وارد گود شده و به قصد ارعاب هنرجویان ،نه آموزش تکنیکی، به مبارزه یا زد و خورد جدی با مبتدی ها می پردازد. استاد بد متوجه نیست که در اثر این روش ممکن است به بدن یا روحیه هنرجویان یا هر دو صدمه بخورد و هنرجو عطای ورزشهای رزمی را به لقایشان ببخشد. استاد بد از فهم این نکته عاجز است که وقتی یک مبتدی نمی تواند از گارد ارشدتر از خود عبور کند و یا ضربات او را به خوبی دفاع کند چطور روحیه جنگندگی خود را از دست می دهد. شاید هم با استاد بد در دوران مبتدی بودن چنین رفتاری شده و حال دارد عقده های آن دوران را بر سرشاگردانش خالی می کند!!!


6-به تفاوت در وزن افراد توجه نمی کند.

علاوه بر بی توجهی به درجه و سابقه، استاد بد هنرجویانش را بدون توجه به وزنشان به مبارزه وادار می کند. در کلاس او دیدن مبارزه یک فرد 60 کیلوگرمی با فردی 90 کیلوگرمی غیرعادی نیست. استاد بد می خواهد بدین طریق روحیه جنگندگی هنرجویانش را بالاببرد، در صورتی که با این شیوه تمرین فقط آمار آسیب دیدگان کلاس را بالامی برد. او هنوز نفهمیده است که انجام دادن بعضی کارها شجاعت نیست بلکه حماقت است.

7-تکیه صرف بر کاتا یا مبارزه می کند. ( در هنرهای رزمی که هم کاتا دارند و هم مبارزه)

استاد بد به این نکته توجه نمی کند که باید هنرجویانش به موقع هم در مسابقات کاتا شرکت کنند وهم در مبارزه. همچنین باید بتوانند در آینده هم داوری کاتا را انجام دهند و هم داوری مبارزه. استاد بد، چون خودش فقط در کاتا تبحر دارد و یا در کمیته، هنرجویانش را مانند خود یک بعدی بارمی آورد. از این رو، هنرجویان او مانند پرنده ای هستند که می خواهند تنها با یک بال پرواز کنند. استاد بد فنون را نیز به همین شیوه آموزش می دهد. اگر خود بر ضربات پا مسلط باشد در کلاس فقط بر ضربات پا تأکید می کند و اگر دست کار خوبی باشد فقط بر ضربات دست و اگر بدلکار باشد فقط بر فنون بدلکاری. به هرحال، او هنرجویانش را یک بعدی پرورش می دهد.

8-خود را بالاترین مرجع فنی می داند.

استاد بد همه چیز را می داند، او خود را کارشناس تاریخ، فلسفه، پزشکی و تمام فنون رزمی جهان می داند. استاد بد از تکنیکهایی آگاه است که می تواند پلنگ را از پا درآورد، اما چون اجرای آنها خطرناک است آنها را درکلاس اجرا نکرده و حتی به نمایش نمی گذارد. فنون او همواره سری و مخفی اند و یا همیشه به علت تمام شدن وقت به جلسه بعدی موکول می شوند. استاد بد هیچ سوالی را بدون پاسخ نمی گذارد و البته بسیار ناراحت می شود اگر هنرجویش نظر مخالف دیگر اساتید را در آن مورد به او یادآوری کند. استاد بد هنرجویش را به اندیشیدن وادار نمی کند و دوست دارد که هنرجو همیشه به او وابسته باشد. استاد بدهمواره از پیشرفت هنرجویانش در هراس است . او خود می داند که در واقع هیچ چیز نیست و نیک می داند هنرجوی با استعداد به راحتی می تواند جای یک هیچ چیز را بگیرد.

استاد بد نه با تکنیکهای غنی خود، بلکه با پرو بال دادن به رویاها و افسانه های خود ساخته اش و شرح مبارزات نکرده اش، هنرجویان را جذب می کند. وقت عمده ای از کلاس او به داستانسرایی می گذرد.

استاد بد اگر بفهمد که شاگردش، نزد استاد دیگری رفته یا در سبک دیگری نیز آموزش ببیند ناراحت می شود، چرا که خود را مالک واقعی او می داند و انتظار دارد که هنرجو بدون اجازه او آب هم نخورد. استاد بد هنرجو را از رفتن به باشگاه های دیگر و مشاهده روشهای رزمی دیگر بازمی دارد و ادعا می کند که این مسئله سطح کار هنرجویانش را پایین می آورد یا استیل آنها را خراب می کند.

9-صاحب برترین فنون رزمی درجهان است.

استاد بد در دوران جوانی با استفاده از شگردهایش یک یا چند مسابقه را برده است. حال پس از گذشت سالها، او هنوز این فنون را بهترین فنون می داند و همیشه اجرای این شگردها را به هنرجویانش توصیه می کند. او توجه ندارد که شاید این فنون با وضعیت بدنی هنرجو تطابق نداشته باشد و یا شاید در طول زمان بدلهای مناسبی برای مقابله با این شگردها ابداع شده باشد. به هرحال او تکنیکهایش را بهترین می داند. به طور خلاصه، استاد بد هیچ وقت از نظر فنی به روز نیست و اغلب در گذشته سیر می کند و هنرجویانش را نیز با خود به گرداب گذشته های دوست داشتنی می کشاند.

10-با وسایل حفاظتی بیگانه است.

استاد بد نه خود از وسایل حفاظتی استاده می کند و نه جازه این کار را به شاگردانش می دهد. در زمانی که او مبتدی بوده است، استفاده از این وسایل رواج نداشته است. به همین دلیل، اکنون نیز نباید از وسایل ایمنی بهره گرفت. استاد بد می گوید هنرجو باید بدون این وسایل مبارزه کند تا مرد باربیاید. از دید وی، چشم کبود شده، دندان لق شده، دنده شکسته و ساق پای ورم کرده نشان مردانگی است و مبارزه منطقی و اصولی با استفاده از کلاه، محافظ لثه، هوگو و ساق بند نشان بزدلی و ترسویی.

11- پزشکی حاذق است.

اگر در کلاس حادثه ای روی دهد، استاد بد، نه تنها کمک های اولیه را انجام می دهد ،البته اگر شکل صحیح آن را بلد باشد، بلکه به عنوان یک پزشک متخصص شروع به اقدامات درمانی نیز می کند. استاد بد هر نوع قرص و آمپول و کپسول و شربت را به هنرجویانش تجویز می کند و اگر امکانات باشگاه اجازه دهد، گچ گرفتن و عمل جراحیهای سرپایی را نیز انجام می دهد. استاد بد چشمانی با اشعه ایکس دارد و بدون نیاز به عکس برداری و MRI هرگونه آسیبی را تشخیص داده و نسخه می پیچد. استاد بد در امور تغذیه نیز دستی دارد و برای هنرجویانش مشاوره تغذیه ای می دهد، بدون توجه به اثرات جانبی و گاه مخرب داروها و مواد شیمیایی یا نیروزا، این مواد را برای افزایش کارایی به هنرجو پیشنهاد می کند. گاه نیز خود در باشگاه به فروش و بازاریابی این مواد می پردازد. استاد بد از قدرت جادویی این مواد در کلاس تعریف کرده و در هنرجویان نیاز کاذب برای خریدن و مصرف این مواد ایجاد می کند. معده این هنرجویان چون داروخانه و بدنشان آزمایشگاه پزشکی حضرت استاد است.

12- هنرجوی مبتدی را به مسابقات مهم و سخت اعزام می کند.

استاد بد هنرجوی مبتدی را به بهانه کسب تجربه، به مسابقاتی با سطح بالا می فرستد. او نمی داند که مسابقه مکان آموزش نیست بلکه امکانی است برای محک زدن مهارتهای مبارزین. استاد بد با توجه به احتمال شکست خوردن مبتدی ها در این سطح مبارزات به روحیه هنرجو ضربه سختی می زند، حتی اگر در مبارزه آسیب جسمی نبیند.

13- در مسابقات، از هنرجو حمایت روحی لازم را نمی کند.

شرکت در مسابقات همواره با استرس و فشار روانی است اما استاد بد به جای توجه به روحیه افراد تیم، وقتش را به خوش و بش با دوستان و همدوره های سابقش می گذراند. کوچینگ هنرجو را نیز چون دیگر امور به ارشدهای کلاس واگذار می کند. بدین ترتیب هنرجو را هم از حمایت روحی محروم می کند و هم حمایت فنی.

14- با اخلاق بیگانه است.

استاد بد، به روحیه و اخلاق هنرجو کاری ندارد. استفاده از کلمات زشت و شوخی های بد در سرکلاس یا رختکن او را نمی رنجاند. خودش نیز با طعنه و اهانت ونیش و کنایه به هنرجو کلاس را اداره می کند. اگر تیمی را به مسابقه ببرد،وقتی که خود از اعضای هیئت داوری است که واویلا. به داوران دیگر پرخاش می کند. در داوری ها اعمال نظر می کند. اگر هنرجویش ببازد یا خطایی مرتکب شود به هیئت ژوری فشار می آورد و سعی می کند تا حق را ناحق کند تا هنرجویش در جدول بالا بیاید و پیش خود نیز فکر می کند که به نفع او کار می کند. تا می تواند در جدول دست می برد و آن را به نفع تیم خود تغییر می دهد. استاد بد اگر سرداور مسابقه یکی از هنرجویانش باشد، هنرجو مطمئن است که حتما پیروز از میدان خارج می شود، حتی اگر ناک اوت شده باشد!

استاد بد اگر خود در هیئت داوری نباشد یا خود در کنار میز سرداور در حال اعتراض است یا هنرجویانش. اگر هنرجویانش حریم داوران را شکسته و ناسزاگویی کنند، از عمل زشت آنها جلوگیری نمی کند. از نظر او اخلاق نیز چون وسایل ایمنی زائد و بدرد نخور است و مؤدب بودن یعنی حماقت و اتلاف وقت.

15- پول هنرجو را بیشتر از خود او دوست دارد.

استاد بد همیشه در حال سرکیسه کردن هنرجو است. گاهی هنرجو را مجبورمی کند برای خرید سلاح هایی مانند نانچاکو و سای پول بیاورد و معمولا پولی بیشتر از قیمت واقعی آنها طلب می کند. حال، هنرجو نانچاکو در دست دارد و به همراه دوستان خود منتظر شروع شدن کلاس سلاح هستند، اما این کلاس هیچ وقت شروع نمی شود چرا که استاد بد در واقع آموزش سلاح را برای کلاسهای خصوصی نگه داشته است. پس از چند جلسه اصرار، هنرجویان بی خیال آموزش نانچاکو می شوند. خوب، پس موقع خوبی برای آموزش سلاح بعدی چوب، سای ، شمشیر و... است و دوباره همان آش و همان کاسه.

استاد بد راه های دیگری نیز برای خالی کردن جیب هنرجو می داند. به فرض، اگر فاصله کمربند زرد تا سبز 3 ماه باشد او این مدت را تا6ماه طول می دهد و 3ماه بیشتر شهریه می گیرد. در قبال اعتراض هنرجو، عدم آمادگی  او را بهانه می کند و او را در سطح رسیدن به آزمون کمربند نمی داند و همین برنامه را برای کمربندهای بالاتر نیز پیاده می کند. استاد بد برای برگزاری آزمون کمربند پولی بیشتر از مبلغ مصوب فدراسیون مربوطه می گیرد و هنرجوی او اصلا نمی داند که مبلغ استاندارد پرداختی برای هر کمربند چقدر است. استاد بد حکم هنرجو را به او تحویل نمی دهد و آن را به عنوان گروگان نزد خود نگه می دارد، تا هنرجو نتواند به راحتی به باشگاه دیگری برود و اگر هنرجو بخواهد باشگاهش را عوض کند یا به شهر دیگری برود، باید از اول مبالغی را جهت گرفتن حکم کمربند خود، نزد استاد جدیدش هزینه کند. استاد بد توجه نمی کند که آنانکه وضع مالی خوبی دارند یا به دنبال ورزشهای کلاس بالا مانند اسواش و گلف می روند یا اگر به رزمی علاقه داشته باشند ترجیح میدهند تا به صورت خصوصی آموزش ببینند. و باز متأسفانه توجه نمی کند که اغلب کسانی که به کلاسهای رزمی می آیند از قشر متوسط یا پایین جامعه هستند و هر روز خرجی تازه برای آنان می تراشد، آرم روی سینه و پشت لباس، دستکش و سلاح هیچکدام از نظر استاد بد ابزار پیشرفت هنرجو نیستند بلکه وسایل تحصیل پول می باشند. استاد بد در تبلیغات خود ادعاهای واهی و خالی از حقیقت را مطرح می کند تا هنرجوی بیشتری جذب کند و به همین صورت هنرجویانش را به گمراهی می کشاند.

شاید فکر کنید که به هرحال اساتید باید برای زحماتی که می کشند از هنرجو پول دریافت کنند اما با توجه به درستی ادعای بالا، باید دانست که استاد خوب بابت زحماتی که برای هنرجو کشیده پول می گیرد و استاد بد برای زحماتی که نکشیده است.

در انتها، تنها آرزوی من این است که هنرجویان با دقت بیشتری به انتخاب استاد خود بپردازند، چون ورزش نکردن بسیار بهتر از بد ورزش کردن است و در ضمن، نسل این گونه مربیان چون دانیاسورها منقرض شود.

در ماهنامه هنرهای رزمی شماره 56 مهرماه 1383منتشر شد

رضاکیانی موحد

پی نوشت: عکسها تزئینی می باشند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد