فایتر

فایتر

فقط یه فایتر میتونه دنیای یه فایتر دیگه رو درک کنه
فایتر

فایتر

فقط یه فایتر میتونه دنیای یه فایتر دیگه رو درک کنه

شوهاری

کوچکتر که بودیم، بزرگترهای عاقل داستان یک استاد کشتی را برایمان تعریف می کردند که 99 فن را به شاگردش آموخت و یک فن را برای خود نگه داشت و در انتها نیز توسط همان یک فن شاگردش را ضربه کرد. این داستان مخرب که نمودار تفکرات مخرب بعضی از ما ایرانی ها است دارای چند پند ضداخلاقی برای استادها و شاگردان آنها می باشد.

پندهایی برای استاد: به شاگردانت اعتماد نکن. آنها را در بی خبری نگه دار. اجازه استقلال به آنها نده. به هر قیمت که ممکن است آنها را تضعیف کن(حتی اگر پس از گذشت چند نسل چیزی از هنر تو باقی نماند). مهم؛ حفظ اسطوره شکست ناپذیری تو است.

پندهایی برای شاگردان: به استادتان اعتماد نکنید. در راستی و درستکاری آنها شک کنید. در صحت فنونی که به شما آموخته اند شک کنید. استادان موجوداتی شکست ناپذیر هستند. پس هر قدر هم که کوشش کنید به آنها نمی رسید. جیب خود را محکم بچسبید.

در یک جمله، استاد و شاگرد نباید به هم اعتماد کنند. ذکر خاطره ای در اینجا بی مناسبت نیست. استادم داستان یکی از اساتید رزمی را نقل می کرد که هرگاه حس می کرد شاگردان ارشدش از نظر تکنیکی دارند به وی می رسند، با گرفتن بهانه ای ،مثل منظم نبودن لباس، کلاس هنرجویان ارشدش را منحل می کرد. در شهرستان مورد نظر، آن سبک را فقط همین استاد تدریس می کرده است و شاگردان چاره ای جز تغییر سبک یا رهاکردن ورزش مورد علاقه شان را نداشته اند. بدین سان استاد هم ضعف تکنیکی خود را پنهان می کرده است و هم از شر رقبای آینده اش (به زعم خود) راحت می شده است و هم همواره در بالاترین قله جایگاه خود را حفظ مینموده است.

حال بهتر است که نیم نگاهی به رابطه استاد و هنرجو از دید ژاپنی ها داشته باشیم. شاید بفهمیم چرا با آنکه بیشترین تلاش در زمینه هنرهای رزمی در کشور ما انجام می گیرد، اغلب نتایج و مدالها از آن چشم بادامی ها است؟

با آرزوی موفقیت برای استادان و هنرجویان حقیقی

رضاکیانی موحد

"شوهاری" کلمه ای است ژاپنی برای توضیح دادن سیر پیشرفت کلی در آموزش هنرهای رزمی و به خوبی رابطه طولانی بین هنرجو و مربی ،که از آن لذت می برند، را بیان می کند.

"شو" می تواند دو معنی حفاظت کردن و اطاعت کردن را داشته باشد. هر دو معنی به گونه ای مناسب رابطه بین هنرجوی مبتدی و مربی را ،که باید مثل رابطه والدین و فرزندان باشد، توضیح می دهد.

هنرجو باید هرچه را که مربی ارائه می دهد، فرا بگیرد. باید مشتاق یادگیری باشد و موافق با تمام اصلاح ها وانتقادهای سازنده. مربی باید هنرجو را به همان گونه که والدین از فرزندان در دوران رشد مواظبت می کنند، مراقبت کند. باید مراقب علایق هنرجو باشد و برای پیشرفت هایش او را تشویق کند.

"شو" در ابتدا بر یک روش قاطعانه تأکید می کند تا هنرجو برای آموزشهای آینده دارای پایه ای قوی گردد و تمامی هنرجویان ، با توجه به تفاوتهای موجود در ساختمان بدنی، سن و توانایی هایشان، به روشی یکسان تکنیک ها را انجام دهند.

"ها" کلمه ای دیگر است به همراه دو معنی مناسب ؛رها کردن یا خنثی کردن. بعضی وقتها پس از رسیدن هنرجو به سطح کمربند سیاه، وی به دو راه متمایل می شود. در یکی، هنرجو از اصول اساسی جداشده ،و رهاتر و بیشتر به وسیله قوه خیال، شروع به ترکیب کردن اصول بدست آمده از تمرینهای اولیه به صورتی جدید می کند. در روشی که تکنیکها را اجرا می کند، تکروی وی پدیدار خواهد شد. در مرحله عمیق تر، او از تعالیم سخت مربی نیز جداشده و شروع به سوال کردن و کشف کردن ،بیشتر، از میان تجربیات شخصی خود می کند. این می تواند در زمانی اتفاق بیافتد که تلاشهای استاد را خنثی کند. با پیشرفت سفر اکتشافی هنرجو، وی به طرح سوالاتی بی پایان می پردازد که همگی با لفظ "چرا" آغاز می شوند. در این مرحله رابطه بین مربی و هنرجو مانند رابطه بین والدین با فرزندان بالغ است. مربی چون یک استاد ماهر است و هنرجو ممکن است که خود برای دیگران، مربی باشد.

"ری" مرحله ای است که هنرجو حالا دارای کمربند مشکی با رتبه ای بالا است، ازمربی خود جدا شده و مجذوب تمام چیزهایی است که از آنها می توانسته بیاموزد. این بدین معنی نیست که مربی و هنرجو نمی توانند بیش از این رابطه داشته باشند. در حقیقت، تضاد کاملا طبیعی است، اما حالا آنها باید پیمان قوی تری نسبت به گذشته داشته باشند، محکم تر از پدربزرگ با فرزندش که حالا خود بچه دارد. بنابراین، اکنون هنرجو کاملا مستقل است، وی گنج خود را ذخیره کرده است و شکیبایی مشورت با استادش را دارد. توانگری در رابطه شان وجود دارد که از بین تجارب مشترکشان برمی خیزد. اما هنرجو اکنون در حال آموختن و پیشرفت کردن از کشفیات خودش می باشد تا تعالیم مربی و حرکات خلاقانه اش را به نمایش می گذارد.

تکنیکهای هنرجو مهر شخصیت و منش وی را بر پیشانی خود خواهند داشت. "ری" همچنین یک معنی دوگانه دارد. معنی دوم به معنی رهاکردن است. حالا هنرجو بیشتر در جستجوی استقلالش از مربی است و مربی باید وی را راها کند. "شوهاری" یک پیشرفت خطی نیست  بلکه بیشتر شبیه دوایری با مرکز یکسان می باشد. بنابر این "شو" بدون "ها" و هر دو بدون "ری" می توانند وجود داشته باشند. بدین سان اصول اساسی ثابت می مانند. فقط با پیشرفت هنرجو، تقاضای او و باریک بینی هایش حین اجرا تغییر می یابد و شخصیت او شروع به چشیدن طعم تکنیکهای اجرا شده را می کند. همین طور هنرجو و مربی همیشه با هم در رابطه نزدیک، دانش، تجربیات، فرهنگ و سنت مشترکشان، شریک هستند. سرانجام "شوهاری" باید به برتری هنرجو نسبت به استادش ،درمهارت و دانش، منجر شود. این است سرچشمه تکامل و اصلاح فنون هنرهای رزمی. اگر هنرجو هرگز از استادش سبقت نگیرد ،در بهترین حالت، هنرهای رزمی راکد خواهند ماند. اگر هنرجو هرگز به سطح توانایی های استادش نرسد، هنرهای رزمی فاسد خواهندشد. اما اگر هنرجو بتواند تمام آنچه استادش ارائه می دهد، انجام دهد و حتی به مراحلی پیشرفته تر نیز برسد، هنرهای رزمی همیشه پیشرفت می کنند و رشد خواهند کرد.

برگرفته از کتاب "شمشیر براق استادی در شمشیرزنی ایشین ریو" اثر ماسایوکی شیمابوروکو و لئونارد جی پلمن

این مقاله در ماهنامه هنرهای رزمی شماره 45 آبان82منتشر شد
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد